ایجاد تعادل بین محبت و حقیقت در تربیت فرزندان
ما اغلب دراین باره گفت و گو میکنیم که چگونه میتوان در طول رشد کودکان بین محبت و حقیقت تعادل ایجاد کرد، لازم است در ادامه بیشتر به این موضوع بپردازیم. اما کوتاه اینکه، یک توصیه همیشگی در مورد
نویسندگان: دکتر هنری کلاود
دکتر جان تاون سند
مترجم: دکتر مینا اخباری آزاد
دکتر جان تاون سند
مترجم: دکتر مینا اخباری آزاد
ما اغلب دراین باره گفت و گو میکنیم که چگونه میتوان در طول رشد کودکان بین محبت و حقیقت تعادل ایجاد کرد، لازم است در ادامه بیشتر به این موضوع بپردازیم. اما کوتاه اینکه، یک توصیه همیشگی در مورد کودک در حال رشد این است که باید همواره با محبت با او رفتار کرده و او را با واقعیتها روبه رو کنیم. اگر شما بتوانید به شخصی محبت کنید (محبتی بیدریغ) و سپس حقیقت را در مورد او در نظر بگیرید (حقیقتی ساختاریافته)، و به این کار با گذشت زمان ادامه دهید، در این صورت شما بزرگترین شانس را در اختیار این شخص قرار داده اید تا رشد کند و به انسانی متعالی تبدیل شود.
محبت شامل حمایت، تأمین امکانات مالی، عشق، دلسوزی، گذشت، و همهی جنبههای وجودی خداوند است. حقیقت ساختار زندگی را شکل میدهد؛ و به ما میگوید که قرار است زندگی خود را چگونه بگذرانیم و زندگی چگونه پیش میرود. قانون کاشت و برداشت برای دستیابی به یک زندگی موفقیت آمیز ضروری است. والدین میتوانند بارها و بارها به فرزندان خود بگویند که چه چیزی برایشان خوب است؛ آنها میتوانند ساعتها دربارهی روش انجام کارها به شیوهای درست و روش دستیابی به موفقیت و برخورداری از یک زندگی خوب به فرزندان خویش پند دهند؛ اما تا پیش از آن که آموزشها و پندهای آنها در عمل به حقیقت بپیوندند و پیامدهای آن در تجربههای کودک نمود پیدا کنند، این سخنان تنها فرضیه، غر زدن و یا شلوغ کاری تلقی میشوند. برای آنکه حقیقت در نظر یک کودک یا هر شخص دیگری به واقعیت بپیوندد، باید جنبهی حقیقی پیدا کند، نه اینکه صرفاً مفهومی ذهنی باشد. اگر مادر به من بگوید انجام کار الف، ب و ج برایم خوب است، برای من نیز باید آن کارها جنبهی واقعی داشته باشند تا بتوانم آنها را درک کنم. وظیفهی مادر ایجاب میکند که کارهای مورد نظر خود را به واقعیت نزدیک کند. سپس در آن زمان و فقط در آن موقع است که حقیقت حقیقتاً جنبهی واقعی پیدا میکند.
فهرست پیامدهای حقیقت بیپایان است. تنها غایتی که میتوان برای آن در نظر گرفت، خلاقیت خودتان است. اما بد نیست این چند پیشنهاد را هم در نظر داشته باشید:
* رو به رو شدن با عواقب قانون شکنی را به روند طبیعی تبدیل کنید. به طور مثال، اگر برای رفتن به تماشای یک فیلم دیر حاضر شوم، ممکن است نتوانم به موقع به سینما برسم. اگر همیشه دیر سر میز شام حاضر شوم شاید چیزی برای خوردن پیدا نکنم. اگر در آماده کردن پروژه ام تأخیر داشته باشم، ممکن است نمرهی بدی بگیرم. اگر کارهای مربوط به خانه را انجام ندهم، ممکن است یکی از فرصتهایی را که بقیهی اعضای خانواده میتوانند از آن لذت ببرند، از دست بدهم. اگر به والدینم نگویم کجا میروم، شاید مجبور شوم دفعهی بعد در خانه بمانم.
* پیامد کارها را برای برخوردهای جدی نگه دارید. به طور کلی، پیامدهایی که ما دربارهی آنها بحث میکنیم، مربوط به بروز رفتارهایی است که خطر تبدیل شدن به یک الگوی شخصیتی نامناسب را در بر دارند. همهی ما در مواردی نیاز به انعطاف پذیری و درک داریم. به طور مثال قوانین مربوط به ترک کار به دلیل بیماری شامل حال همهی کارمندان میشود. توجیه غیبتهای مدرسه بر اساس یک دلیل خوب امکان پذیر است. اما اگر شخصی برای هر کاری یک توجیه داشته باشد، دیگر آن مورد دلیل موجهی محسوب نمیشود بلکه صرفاً معقول جلوه دادن آن کار است. ما در مواقعی که دلیل آوردن، اخطار دادن و صحبت کردن فایدهای نداشته باشد، به در نظر گرفتن پیامدهای یک کار متوسل میشویم.
* پیامدهای آنی برای کارها در نظر بگیرید. هر چه که کودک کم سن تر باشد، لازم است که در نظر گرفتن پیامدهای یک کار سریع تر انجام گیرد. در مورد کودکان بسیار کم سن، شمارش با تحکم، ندادن فرصت برای انجام کار، جدا کردن از دیگران، یک ضربهی ملایم به پشت، و دور کردن او از موقعیت موجود مؤثر است.
* از در نظر گرفتن پیامدهای عاطفی خودداری کنید، و به دنبال عواقب واقعی مؤثر باشید. خشم، گناه و شرم به جانی عملکرد بهتر نمیآموزند. احساس رنج ناشی از محرومیت از تماشای تلویزیون، با محدود کردن زمان استفاده از رایانه به او درس بهتری خواهند داد.
* ا گر آنها متوجه احساسات شما نسبت به خودشان هستند، از پیامدهای مربوط به همان کاری که انجام داده اند، استفاده کنید. اگر رفتار جیل باعث آزردن شما یا دیگران میشود، آن موضوع را با او در میان بگذارید و به او بگویید قصد دارید دربارهی احساسات خود چه تصمیمی بگیرید. «وقتی با من این طوری حرف میزنی، ناراحت میشوم. این کار باعث میشود احساس کنم خیلی از تو دورم. به همین دلیل تا زمانی که با بیادبی و لحن توهین آمیز با من صحبت میکنی، به حرفهایت گوش نخواهم کرد. به خودم اجازه نمیدهم به گفت و گویی مثل این گوش کنم. هر وقت تصمیم گرفتی به نحو دیگری با من حرف بزنی، با خوشحالی به حرفهایت گوش میدهم.»
* به پیامدهای در نظر گرفته شده به عنوان محافظی در برابر خودتان و دیگر اعضای خانواده در برابر رفتار کودک فکر کنید. به معنای دیگر، مرزهای تربیتی خودتان بهترین مرزها هستند. «من دوست ندارم در کنار افرادی غذا بخورم که جر و بحث راه میاندازند. برو توی اتاقت و زمانی که توانستی دست از این کار برداری، میتوانی بر گردی و شامت را بخوری. در هر صورت من ساعت 7/30 میز را جمع میکنم و بعد از آن دیگر غذایی برای خوردن نیست. علاوه بر اینکه دِسِر بعد از شام فقط برای آنهایی است که شام خورده باشند.» یا: «ما دوست داریم بتوانیم از فضاهای جمعی به عنوان فضای امنی برای اعضای خانواده استفاده کنیم. ما دوست نداریم وسایلت زیر دست و پایمان برود و ما را زمین بیندازد. من هر اسباب بازی و وسیلهای را که موقع خواب هنوز آنجا مانده باشد، بر میدارم؛ چون ما نمیخواهیم یک اتاق نشیمن به هم ریخته داشته باشیم و تو برای بازگرداندن آنها مجبوری رفتارت را اصلاح کنی.»
دختر یکی از دوستان به خواستهی مادرش برای تمام کردن سؤالات بیانتهایی که داشت، احترام نمیگذاشت. او به دخترش گفت: «وقت گفت و گو تمام است.»
دخترش پاسخ داد: «اما هنوز حرفهایم تمام نشده است.»
پاسخ مادرش عالی بود: «می دانم، بسیار خوب، درست است. اما فرصت گوش کردن من تمام شده است.»
مرزهای تربیتی خودتان بهترین مرزها هستند.
* تا جایی که امکان دارد فرصت موجود را حفظ کنید. در شرایطی که فقط یک انتخاب برای کودک وجود دارد - مثل ترک کردن اعضای خانواده - باز هم یک فرصت دیگر به او بدهید. «تو میتوانی با ما بیایی و در کنار ما سرگرم باشی، یا میتوانی نیایی و تنها بمانی. کدام یک از اینها را دوست داری؟ و در هر صورت، اگر بودن تو در کنار ما، باعث ناراحتی ما شود، مجبور میشویم به تو یادآوری کنیم که زمان رفتن به سینما چه ساعتی است.»
* قبل از آنکه به در نظر گرفتن پیامد برای کارها متوسل شوید، اطمینان پیدا کنید که برای رفتار ناشایست کودک هیچ دلیل موجهی وجود ندارد. مشکلات عاطفی یا پزشکی یا مربوط به ترسهای مختلف را بررسی کنید. ممکن است کودکی رنج، آزردگی احساسی، عدم توانایی یا برخی دیگر از حالتهای عاطفی را از خود نشان دهد، آن هم فقط به این دلیل که نیاز به برقراری ارتباط با دیگران دارد. به طور مثال، برای کودکانی که با مسائلی چون طلاق پدر و مادر، فشارهای عصبی مربوط به مسائل زناشویی، یا مهاجرت درگیر هستند، بروز رفتارهای نادرست یا پرخاشگرانه، غیرعادی نیست. این رنج میتواند ناشی از واکنش مستقیم کودک نسبت به آزرده شدن از سوی یکی از والدین یا کودک دیگر باشد. کودکان میتوانند از راههای بسیاری صدمه ببینند، و اغلب برفتاری آنها نشانهای از رنجی است که نیاز به عملی فراتر از اِعمال محدودیتها دارد.
* با کودک صحبت کنید و دلیل بدرفتاری اش را از او جویا شوید. این کار را زمانی انجام دهید که کودک بدرفتاری از خود بروز نمیدهد. «وقتی که تو چنین کارهایی را انجام میدهی، دوست دارم علت انجام چنین کاری را بدانم. آیا چیزی هست که سعی میکنی با رفتارت آن را به من بگویی؟ آیا از دست من عصبانی هستی یا چیزی تو را آزرده است؟ فکر میکنی اگر باز هم این اتفاق افتاد، باید چه کار کنیم؟»
منبع مقاله :
دکترکلاود، هنری؛ دکترتاون سند، جان؛ (1391)، کودک و حد و مرزهایش، مترجم: دکتر مینا اخباری آزاد، تهران: انتشارات صابرین، چاپ دوم.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}